انحصار قدرت و ثروت در یک طایفه

گاهی حاکمان و فرماندهان فتوحات در صدر اسلام به نقد وضع موجود می‌پرداختند. آنان برای بی‌گناه جلوه دادن خود و اینکه نقشی در مفاسد پیش آمده در جامعه ندارند و همچنین برای اقناع و انحراف اذهان عمومی، به نقد رفقای خود می‌پرداختند.
به عنوان نمونه، عمر بن خطاب در لحظات پایانی زندگی‌اش از قرارگرفتن همه قدرت و ثروت در دست یک طایفه و فامیل خاص، اظهار نگرانی می‌کرد زیرا این اتفاق موجب می‌شد مسیری که خود عمر آغازگر آن بود، بر اثر فشار بر مردم، تغییر یابد و تلاش‌های وی بی‌ثمر شود. وی در آخرین ساعات عمرش گفت:
اگر خلافت را به عثمان واگذار کنم، آل أبی معیط (بنی امیه) را بر گرده مردم سوار خواهد کرد، در نتیجه مردم عاجز می‌شوند و سر از تن عثمان جدا می‌کنند.

 از کتاب “سیری در آیات ولایت و امامت”
جلد سوم
آیت الله یثربی مدظله